آینده تاریخ (قرآن)قرآن کریم برای مؤمنین که عمل صالح هم دارند، وعده میدهد که به زودی جامعه صالحی مخصوص به خودشان برایشان درست میکند و زمین را در اختیارشان میگذارد و دینشان را در زمین متمکن میسازد، و امنیت را جایگزین ترسی که داشتند میکند، امنیتی که دیگر از منافقین و کید آنان، و از کفار و جلوگیریهایشان بیمی نداشته باشند، خدای را آزادانه عبادت کنند، و چیزی را شریک او قرار ندهند. ۱ - حاکمیت مؤمنان و نیکوکارانقرآن کریم حاکمیت مؤمنان و نیکوکاران بر زمین، در آینده تاریخ را چنین توصیف می فرماید: «وعد الله الذین ءامنوا منکم وعملوا الصـلحـت لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم ولیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم ولیبدلنهم من بعد خوفهم امنا یعبدوننی لایشرکون بی شیـا ومن کفر بعد ذلک فاولـئک هم الفـسقون» خداوند به کسانی که از شما ایمان آوردهاند و اعمال صالح انجام دادهاند وعده میدهد که آنها را قطعا خلیفه روی زمین خواهد کرد، همانگونه که پیشینیان را خلافت روی زمین بخشید. و دین و آئینی را که برای آنها پسندیده پا بر جا و ریشه دار خواهد ساخت و خوف و ترس آنها را به امنیت و آرامش مبدل میکند، آنچنانکه تنها مرا میپرستند و چیزی را برای من شریک نخواهند ساخت. و کسانی که بعد از آن کافر شوند فاسقند. ۱.۱ - شرط عمل صالحاین آیه وعده جمیل و زیبایی است برای مؤمنین که عمل صالح هم دارند، به آنان وعده میدهد که به زودی جامعه صالحی مخصوص به خودشان برایشان درست میکند و زمین را در اختیارشان میگذارد و دینشان را در زمین متمکن میسازد، و امنیت را جایگزین ترسی که داشتند میکند، امنیتی که دیگر از منافقین و کید آنان، و از کفار و جلوگیریهایشان بیمی نداشته باشند، خدای را آزادانه عبادت کنند، و چیزی را شریک او قرار ندهند. پس در جمله «وعد الله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات» کلمه (من) تبعیضی خواهد بود نه بیانی، و خطاب در آن، به عموم مسلمین است که در میان آنان، هم منافق هست و هم مؤ من، و مؤ منین ایشان نیز دو طایفهاند، یکی کسانی که عمل صالح میکنند، و گروه دیگر آنان که عمل صالح ندارند، ولی وعدهای که در آن آمده مخصوص کسانی است که هم ایمان داشته باشند و هم اعمالشان صالح باشد و بس. ۱.۲ - مراد از استخلافمراد از استخلاف مؤ منین صالح العمل در زمین و مقصود از مستخلفین قبل از ایشان در آیه : «وعد الله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات...» و در جمله «لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم» دو احتمال هست، یکی اینکه مراد از استخلاف این باشد که خدای تعالی به ایشان خلافتی الهی نظیر خلافت آدم و داوود و سلیمان داده باشد، همچنان که درباره خلافت آدم فرمود: «انی جاعل فی الارض خلیفه» و درباره داوود فرموده : «انا جعلناک خلیفه فی الارض»و درباره سلیمان فرموده : «و ورث سلیمان داود» که اگر مراد از خلافت این باشد، قهرا خلفای قبل از ایشان خلفای خدا، یعنی انبیای او و اولیایش خواهد بود، و لیکن به دلیلی که میآید این احتمال بعید است. احتمال دوم اینکه مراد از (خلافت) ارث دادن زمین به ایشان و مسلط کردن آنان بر زمین باشد، همچنان که در این معنا فرموده : «ان الارض لله یورئها من یشاء من عباده، و العاقبه للمتقین» و نیز فرموده : «ان الارض یرئها عبادی الصالحون» که بنابراین احتمال، مراد از خلفای قبل از ایشان مؤمنین از امتهای گذشته خواهد بود، که خدا کفار و منافقین آنها را هلاک کرد، و مؤ منین خالص ایشان را نجات داد، مانند قوم نوح و هود و صالح و شعیب ، همچنان که در آیه «و قال الذین کفروا لرسلهم لنخرجنکم من ارضنا او لتعودن فی ملتنا فاوحی الیهم ربهم لنهلکن الظالمین، و لنسکننکم الارض من بعدهم ذلک لمن خاف مقامی و خاف وعید» است و اینان کسانی هستند که خود را برای خدا خالص کردند و خدا نجاتشان داد، و در نتیجه جامعه صالحی تشکیل داده و در آن زندگی کردند، تا آنکه مهلتشان طول کشیده، دلهایشان قساوت یافت. ۲ - وعده الهی به حاکمیت صالحانوعده الهی به حاکمیت صالحان در آینده تاریخ چنین می باشد: «ولقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصـلحون» ما در زبور بعد از ذکر (تورات) نوشتیم که بندگان صالح من وارث ( حکومت ) زمین خواهند شد. ۲.۱ - برکات دنیوی و اخرویوراثت و ارث به طوری که راغب گفته به معنای انتقال مالی است به تو بدون اینکه معاملهای کرده باشی. و مراد از وراثت زمین این است که سلطنت بر منافع، از دیگران به صالحان منتقل شود و برکات زندگی در زمین مختص ایشان شود، و این برکات یا دنیایی است که برمی گردد به تمتع صالحان از حیات دنیوی که در این صورت خلاصه مفاد آیه این میشود که : به زودی زمین از لوث شرک و گناه پاک گشته جامعه بشری صالح که خدای را بندگی کنند و به وی شرک نورزند در آن زندگی کنند همچنانکه آیه «وعد الله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض... یعبدوننی لا یشرکون بی شیئا» از آن خبر میدهد. و یا این برکات اخروی است که عبارت است از مقامات قربی که در دنیا برای خود کسب کردند چون این مقامات هم، از برکات حیات زمینی است هر چند که خودش از نعیم آخرت است همچنانکه آیه : «و قالوا الحمد لله الذی اورثنا الارض نتبوا من الجنه حیث نشاء» که حکایت کلام اهل بهشت است و آیه «اولئک هم الوارثون الذین یرثون الفردوس» بدان اشاره میکنند. ۳ - حاکمیت و پیروزی دین اسلامخداوند در قرآن کریم به حاکمیت و پیروزی دین اسلام ، در آینده تاریخ بشر وعده می دهد: «هو الذی ارسل رسوله بالهدی ودین الحق لیظهره علی الدین کله ولو کره المشرکون» او کسی است که رسولش را با هدایت و آئین حق فرستاد تا او را بر همه آئینها غالب گرداند هر چند مشرکان کراهت داشته باشند. این آیه مؤ منین را تحریض بر قتال با اهل کتاب کرده، و اشارهای که به وجوب و ضرورت این قتال نموده بر کسی پوشیده نیست، برای اینکه این آیه دلالت دارد بر اینکه خدای تعالی خواسته است دین اسلام در عالم بشریت انتشار یابد، و معلوم است که چنین امری به سعی و مجاهده نیازمند است، و چون اهل کتاب سد راه پیشرفت اسلام شده و میخواستند با دهنهای خود این نور را خاموش کنند، لذا هیچ چارهای جز قتال با آنان نبود؛ مخالفین خواسته خدا یا باید از بین بروند، و یا زیر دست حکومت مسلمین باشند و جزیه دهند. و نیز از آنجائی که خدای تعالی خواسته است این دین بر سایر ادیان غالب آید لذا مسلمانان باید بدانند که هر فتنهای بپا شود - به مشیت خدا - به نفع ایشان و به ضرر دشمنان ایشان تمام خواهد شد و با اینحال دیگر سزاوار نیست که سستی و نگرانی به خود راه داده و در امر قتال کوتاه بیایند، زیرا باید بدانند که اگر ایمان داشته باشند خدا خواسته دست بالا قرار گیرند. «هو الذی ارسل رسوله بالهدی ودین الحق لیظهره علی الدین کله وکفی بالله شهیدا» او کسی است که رسولش را با هدایت و دین حق فرستاده، تا آن را بر همه ادیان پیروز کند، و کافی است که خدا شاهد این موضوع باشد. «هو الذی ارسل رسوله بالهدی ودین الحق لیظهره علی الدین کله ولو کره المشرکون» او کسی است که رسول خود را با هدایت و دین حق فرستاد تا او را بر همه ادیان غالب سازد، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند. ۳.۱ - معناى اظهار دین حقاضافه کلمه (دین) به کلمه (حق) به طوری که گفتهاند اضافهای است بیانی، ولی ظاهرا این اضافه در اصل اضافه لامیه بوده، و عنایت لطیفی در آن به کار رفته، و آن این است که هر یک از حق و باطل برای خود دینی دارند که مطابق اقتضای خاص آنها است، و خدای تعالی از بین آن دو، دین حق را پسندیده، برای اینکه خودش حق است و بدین جهت رسول خود را به ابلاغ دین حق گسیل داشته. کلمه (اظهار) وقتی در مورد چیزی علیه چیز دیگر استعمال میشود، معنای غلبه را میدهد، وقتی میگوییم دین اسلام را بر سایر ادیان اظهار داد، معنایش این است که آن را بر سایر ادیان غلبه داد. و منظور از همه ادیان، همه روشهای غیر خدایی است که در بین بشر سلوک میشود. و این آیه در مقام تعلیل جمله ((و الله متم نوره) ) در آیه قبلی است، و معنایش این است که : خدا نور خود را تمام میکند، برای اینکه خدا آن کسی است که رسول خود را با نورش گسیل داشت، نوری که همان هدایت و دین حق است، تا آن را بر همه ادیان غلبه دهد، هر چند که مشرکین بت پرست نخواهند. ۴ - پانویس۵ - منبعمرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۷، ص۲۸۶، برگرفته از مقاله «آینده تاریخ». ردههای این صفحه : تاریخ | موضوعات قرآنی
|